فهرست اسامی همه مترادف،
احترام لنین مترادف، : استهزاء, spurn, execrate, اى، مسخره.احتمال دارد مترادف، : محتمل، باور نکردنی بعید بی دلیل، مضحک است.احتمالی مترادف، : بعید است، محتمل، غیر ممکن، محتمل، غیر منتظره، نادر.احتیاط مترادف، : بی عقلی, mindlessness, حماقت, ولگردی.بی دقتی بی پروا، احمقانه، بی ملاحظه، حمله.ولخرج، بی فایده، spendthrift، لیبرال، ای،...احساس مترادف، : بیهوشی, insensibility, فلج, بیهوشی.احساسات مترادف، : matter-of-factness کتمان حقیقت, سخت headedness tough-mindedness.احساساتی مترادف، : نگهبان، عملی معقول انجام نگرفته، واقع بینانه، سخت به رهبری.احساسی مترادف، : ، آرام حال آرام،, پایدار, stolid, phlegmatic.احشایی مترادف، : ، توجیه فکری intellectualized سر, فکر.احمق مترادف، : حکیم معقول محتاطانه نیز منطقی، هوشمند.معقول و منطقی و عملی، هدفمند، موثر است.هشدار و مشتاق و پر جنب و جوش، با...احمق با مترادف، : چه رسد به, اجازه دهید، از ماندن، غیر روحانی.احمق در اطراف مترادف، : رفتن گرفتن توپ آن را با هم دریافت، دریافت کرک, شکل.احمقانه مترادف، : غیرمعمول، ثابت، هشدار، منطقی، آگاه است.جدی، معقول، بالغ، sedate، متفکر.عاقلانه، ناقلا، باهوش، سیج، sapient،...احیاء مترادف، : فاسد، debase, deprave, انحطاط, پایین, گردنه.unredeemed، از دست رفته, منحط, unregenerate, unreconstructed.باطل پایان کردن له، کشتن، تخریب.اختراع مترادف، : حقیقت واقعیت است، واقعیت است.imitativeness، unoriginality، کندی، staleness.اختصار مترادف، : گزاف گویی, garrulity, loquacity, prolixity, long-windedness.اختصاص داده شده مترادف، : داغ دشمنانه, دور, جدا, جونگ.اختلاف مترادف، : توافق انطباق موافقت، مکاتبات، وحدت، هماهنگی.هماهنگی، حسن تفاهم، گشودگي،، آرامش.شباهت، توافق، انسجام،...اختلاف عقیده مترادف، : وحدت اجماع توافق، موافقت، انطباق.اختلال مترادف، : سفارش, فرم, روش, neatness, tidiness.صحت قدرت، سرزندگی، رفاه سلامت، تعادل، عاقلی.اختیاری مترادف، : اجباری واجب اجباری ضروری است، مورد نیاز، لازم است.اخلاق مترادف، : بد، فساد، فرصت طلبی، قمار،، ولگردی، معاون.اخلاقی مترادف، : فرصت طلب اصولی غیر اخلاقی بی پروا، بیشرمی، پایه.نادرست غیر اخلاقی نادرست، غیر اخلاقی، فاسد، بی پروا، سایه،...اخم مترادف، : لبخند تایید به نفع، مانند، تشویق، countenance، تحمل.لطفا خشنود و راضی کردن, لذت, تسکین, آرامش, آرامش.اخیر مترادف، : قدیمی باستان سابق اولیه, قدیمی, یک بار.ادامه مترادف، : خاتمه برش های کوتاه پایان، ترک، پایان، بجنگيد، بس است.جمع شدن.تسلیم بجنگيد، تسلیم، تضعیف پرچم، شکست.غرفه،...ادای احترام مترادف، : محکومیت, تمسخر, obloquy, brickbat.ادب مترادف، : discourtesy، خشونت، اهانت، unseemliness، indelicacy، وحشیگری.بی ادبانه بی ادب دفعتاً، ill-mannered، مختصر، brusque.ساده طبیعی تاثیر...ادبت مترادف، : تازه کار، مبتدی، نوچه، bungler، آماتور، klutz.ماهر ناشایست، بی کفایت، maladroit، دست و پا چلفتی، klutzy.ادبی مترادف، : شاعرانه، خیالی، تخیلی، عاشقانه، فوق العاده، خلاق، رویایی، غریب.تشبيهي نمادین paraphrased، اقتباس، مجازی، تمثیلی.ادبیات مترادف، : تمیز،، تازه خوبی نگه داشته، مرتب.خالص، مناسب و معقول، اخلاقی، محترم.بالا فکر، نوع دوستانه، سخاوتمند، بدون...ادراک مترادف، : شيدايی, کوری, شدید, جهل.ادعا مترادف، : انکار تناقض، نفی، مخالفت با جمع شدن، disavow، نمی پذیرند، اختلاف، gainsay، رد، خوردن یکی از کلمات.ادعای مترادف، : انکار نفى سلب مسئولیت، جمع شدن، مشروحاً،، تناقض، انکار.ادغام مترادف، : جداگانه, disunite, مرا, تقسیم, متلاشی, قطعه, شکستن.جداسازی.جدا، disunite، جداسازی، واگرا بخشی.