فهرست اسامی همه مترادف،
ادغام Edifying مترادف، : unedifying، بفهمیم،، baffling.ادم اواره و ولگرد مترادف، : مستقر, ریشه, شاغل, هدفمند, بلند پروازانه.ادم تنومند و بدقواره مترادف، : حس به معنی، صراحت، straightforwardness.ادم خائن و بدنهاد مترادف، : ، کبوتر بی گناه, مصلح, سامری خوب بره.ادم خسیس و لئیم مترادف، : altruist بانی خیر نیکوکار، بخشنده, سامری خوب، do-gooder.ادم خودساز و جلف مترادف، : bumpkin، روستایی، روستایی، boor، ظروف سرباز یا مسافر، slob.ادم هرزه مترادف، : aesthete خبره dilettante، منتقد، cognoscente.ادم پست و حقیر مترادف، : برتر, رهبر, عریان, رئیس, ارباب استاد.ادّعایی مترادف، : بی تاب تحمل بد خو، انتقادی، افراط کار، کمبودهای، رنجش.اذعان مترادف، : مناسب و معقول decorous متواضع، عاقل، مهار، genteel، بی تکلف، فروتن، bashful.اذعان کرد مترادف، : غفلت, نادیده گرفتن, نادیده می گیرند.disavow, رد, رد, نشدن, به نوبه خود.اذیت کردن مترادف، : لطفا متنعم, حیوان خانگی, تسکین, cosset, لذت.اذیت کننده مترادف، : دلپذیر، دلنشین, تعاونی, معقول, مدنی.ارائه مترادف، : نگه داشتن، حفظ نگه سرمايه بخشيد، حفظ، گارد.بازداشت subjugate، تسلط، زندانی بکوبند، ربودن، اتصال.غیر قابل قبول,...ارائه اطلاعات نادرست مترادف، : حقیقت, دقت, دقت, verisimilitude, صحت, واقعیت.اراده مترادف، : بی تفاوتی فتور بی تصمیمی، لاغری، ضعف.ارام مترادف، : مبارز تهاجمی، pugnacious متخاصم، مزاحم، self-assertive.آشفته آشفته ruffled هیجان تند و تیز، م.ارتباط مترادف، : اختلاف واگرایی بی ربطی، inappropriateness، inapplicability.ارتباطي مترادف، : close-mouthed، کم حرف، مرموز، محفوظ است، مختصر و مفید، به وسیلهی.ارتجاع مترادف، : لیبرال رادیکال انقلابی، left-winger، آقای، چپ.ارتجاعیٍ مترادف، : با نام تجاری جدید استفاده نشده تازه خوب حفظ, خوب, ویرجین.اصلی, جدید, رمان, تازه, ناآشنا, غیر معمول.ارتداد مترادف، : وفاداری ارتدوکسى وفاداری, عزم.ارتدوکسى مترادف، : heterodoxy, ارتداد, بی تقوایی, nonconformism, نوآوری, انعطاف پذیری.ارتدکس مترادف، : کفر آمیز, گمراه, رادیکال, schismatic.غیر معمول, نوآورانه، غیر متعارف, امتحان, محلى عليه.ارتقا مترادف، : جمع و جور کردن نزول مرتبه تنزل، disrate، برش، declass.اردک مترادف، : مقابله با چهره، مقابله با، متعهد، به صورت فرض، خوش آمدید، در آغوش.بالابر، بالا بردن، بالا بردن، مستقیم به...ارزان مترادف، : ظریف، جلا، تصفیه شده.هزینه, عزیز, گران, قیمت بالا.درجه اول, عالی, برتر, کیفیت.سخت به دست آورد، دشوار،...ارزش مترادف، : disdain، بی اعتنایی، نفرت، استهزاء، spurn.uselessness unworthiness بی اهمیتی علائم، paltriness، بی موردی تبدیل.ارزشمند مترادف، : ارزان جنس بنجل ناچيزى، schlocky.خريدند،, بی فایده, بی ارزش, بی فایده, بیهوده.، خوار بی ارزش و بدبختى آفرين، زیرآبی...ارزشهاى مترادف، : مبهم، وقت تلف کردن، مرموز، مبهم، noncommittal.ارزو مترادف، : ترک نفی مخدوم، عملکرد، forswear، چشم پوشیدن از، رد.ارسال مترادف، : دریافت دریافت را اعتراف، ارسال برای احضار، تماس، سفارش، تماس، درخواست، فرمان، دعوت، جمع اوری، مستقیم،...ارسال کنید مترادف، : مقاومت در برابر, نگه, مخالف, گیره.ارشد مترادف، : کاربر، جوان، پسر، جوانترین.نوجوان، فرزندان، stripling، بچه قورباغه، کودک، بزرګ ارشد.کاربر, پسر, شاگرد, ادم پست و...ارگانیک مترادف، : مواد معدنی غیر آلی، فرمها،.