فهرست اسامی همه مترادف


  • ادعا می کنند مترادف: تقاضا سزاوار، نیاز، ادعا، اصرار درخواست، clamor، شایستگی، حکم، به دنبال، دقیق، دادخواست، وادار، درخواست تجدید...
  • ادعائي نسبت به مترادف: تعیین نام تماس، عنوان، سبک، دوبله، مدت، برچسب، برچسب، christen.اجازه واجد شرایط، توانمند سازی، فعال، اجازه معتبر...
  • ادعاهاي مترادف: ساده عروسک خیمه شب بازی، تماس با ما، ابزار، مرید همدست، سرسپرده، flunky.
  • ادعای مترادف: اعلامیه بیانیه، ادعای, ادعای تاکید، مشاجره، کلمه، حرفه ای، صدور.ادعای اتهام, اتهام ادعای، impugnment، بیانیه،...
  • ادعایی مترادف: فرضی است.
  • ادغام مترادف: desegregate.ترکیب یکی شدن، فیوز توام، ادغام، معاشرت، جوش، مخلوط، ترکیب، متحد، متحد، desegregate.آمالگام است.متحد کردن...
  • ادغام Edifying مترادف: ، روشنگر آموزنده، آموزشی، آموزنده، مفید، نشاط بخشی، تحریک کننده، اکتشافی، تربیتی.
  • ادم مترادف: shirker.تبه کار blackguard خم کردن کلاه بردار شیاد، واضح تر، scamp، پست و حقیر حقه بازی تقلب سرکش دلار کانادا bounder reprobate...
  • ادم احمق و ابله ها مترادف: retardate ناقص، subnormal، ساده لوح ninny، استدلال، ساختگی، dullard، dolt، blockhead، ابله، dimwit.
  • ادم ارزان خر مترادف: خسیس.
  • ادم اواره و ولگرد مترادف: علیه بی خود سر، unsettled غیر مسئولانه، واگابوند، shiftless، بیکار است.drifter ولگرد ولگرد، گدا، بحد افراط مشروب نوشیدن،...
  • ادم تنومند و بدقواره مترادف: مزخرفات پر شده اند doublespeak abracadabra rigmarole، کهنه پرستی، hocus pocus مزخرف فریب دادن flummery sophistry نمی تونم گنگ و نامفهوم دو...
  • ادم خائن و بدنهاد مترادف: تبه کار خائن شیطان، تهدید، کشنده، جانور، ادم، گرانبهایی، مار در علف، موش، وزیر، کرکس.
  • ادم خسیس و لئیم مترادف: خسیس بود انسان گریز, skinflint, tightwad, بخیل niggard، خرمگس معرکه، خیره چشم، grouch، sourpuss.
  • ادم خودساز و جلف مترادف: شیک پوش کمال، شخص باک، طاووس، coxcomb، popinjay، تورم، بشقاب مد، تیغه، بیو brummell گالانت clotheshorse خیاط ساختگی، toff.
  • ادم دهاتی مترادف: روستایی.
  • ادم روده دراز مترادف: شایعات بی اساس.
  • ادم سفیه و احمق ها مترادف: احمق ساده لوح، blockhead، استدلال ساختگی، nitwit، dimwit، nincompoop، halfwit، ادم احمق و ابله، طبیعی، cretin، ادم کودن و احمق.
  • ادم عجیب غریب مترادف: خارج از مرکز.
  • ادم هرزه مترادف: conformist vulgarian، سواد، babbitt، یاهو، دهقان، بورژوا، boor، بربر، تازه بدوران رسیده، parvenu.
  • ادم پست و حقیر مترادف: وابسته تحتانی، یاور بنده، menial، hireling، اپراتور، نگهدارنده، عزیز دردانه، ادعاهاي، nonentity، flunky، جمعه دختر، پسر،...
  • ادم کش مترادف: roughneck, گردن کلفت, گردن کلفت، گانگستر، ولگرد، گردن کلفت، سخت، bruiser، rowdy, هود.احمق موشکاف، dolt، الاغ، addlepate ساده...
  • ادم کله گنده مترادف: شات بزرگ.
  • ادم کودن و احمق ها مترادف: ساده لوح.
  • ادمونتون مترادف: شرمنده.
  • ادویه مترادف: عطر و طعم، لهجه، رنگ، نمایش بگذارد، گام تا، جاز.طعم رنگ، هیجان، مزه مزه مزه، تنگ، piquancy، raciness، طعم، pungency،...
  • ادّعایی مترادف: پذیرش بیمار ترککرده renouncing مهار، تحمل،، درک، دلسوز، longsuffering، uncomplaining، self-controlled،، مهار فلسفی، ارام.
  • ادی مترادف: جریان, گرداب, گرداب, maelstrom.
  • ادیسه مترادف: زیارت peregrination تلاش، سفر، جنگهای صلیبی، سفر، سفر، سرگردان، سفر، سفر، اقامت.
  • اذعان مترادف: ورود.indelicate indecorous، درشت، برنزی ناخالص، زشت، بی حیا، پررنگ، گستاخ، unreserved، جلو، مباهات و افتخار، بیهوده.
  • اذعان کرد مترادف: اعتراف اعتراف خود، قبول، بازپس، عطا، اجازه می دهد، تایید، اقدام، تصویب، تسلیم، رضایت.پاسخ به, تشخیص, بازگشت,...
  • اذیت کردن مترادف: آزار, آزار, اذیت، طعمه، کورمالی، مزاحم، رنجانید، tantalize، طاعون، هری، نگران، اگار، گورکن، عذاب، گزنه، درآورد،...
  • اذیت کننده مترادف: ميانگين کم ناصواب، ناخوشایند، mulish، لجوج، سرکش یا طغیانگر، ایمیلی، بد خو، churlish، نسوز، همکاری و نافرمانان، cussed.
  • ارائه مترادف: دست انتقال، حمل، توزیع، تصویب به را، تبدیل، انتقال، بیان، بخشیدن، تخصیص، تسلیم، consign، عطا.عرضه بسيط اوردن،...
  • ارائه اطلاعات نادرست مترادف: تحريف اعوجاج، کاریکاتور، اغراق، غلط dissembling، انحراف، شکنج، garble، misstatement، شبیه سازی.
  •  

    << < 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 > >>