فهرست اسامی همه مترادف
ارائۀ مترادف : رقیب ورود شرکت کننده، شرکت کنندگان، مدعی، طالب تا، مبارز، حریف و رقیب.اراده مترادف : اراده، عزم خواهد شد تداوم اميد، استحکام، resoluteness، پشتکار، معاندت، اصرار، انعطاف ناپذيري، شن، درایو،...اراذل و اوباش مترادف : riffraff اوباش توده، شهامت،، گله، commonalty، polloi توده، مردم، جمعیت، lumpen پرولتاريا، سطل زباله، dregs سفیدی.ارام مترادف : ، آرام بی سر و صدا آرام، مسالمت آمیز، متین، تشکیل شده جمع آوری شده، دست نخورده، imperturbable، phlegmatic، خنک، sedate،...ارایش مترادف : دکوراسیون, پیرایش, غنی سازی, زیباسازی, پیرایش, frill.ارباب مترادف : پروردگار.ارتباط مترادف : اعلام فاش کردن، فاش بگویم، اعلام، اطلاع رسانی.pertinence انطباق aptness، relatedness، شايستگي، اتصال، رابطه، تناسب، تحمل،...ارتباطات مترادف : تفاهم، هماهنگی توافق، همدلی، یاران، کنکورد، رابط.انتقال تبادل اشاعه، افشا، اطلاع رسانی، بیان، ذکر، هوش،...ارتباطي مترادف : ، فرانک پرگو صریح رایگان، آموزنده، باز، آینده، پرده، روان، voluble، دارای اطناب، loquacious.ارتجاع مترادف : ultraconservative، right-winger، diehard یدلایمخیرات، بوربن، standpatter، راست گرا، حزب محافظه کار، محافظه کار، mossback.ارتجاعیٍ مترادف : ، pilled فرسوده پاره پاره، کهنه, چیز ساییده, کار, napless, رنگ ورو رفته، پوشیده.امری عادی hackneyed، مبتذل، مشترک کليشه...ارتداد مترادف : بدعت خیانت، وفایی لیاقتی، نفی، مشروحاً،، عیب، گذشت، خیانت، backsliding، heterodoxy.ارتدوکسى مترادف : devoutness ایمان، تقوا رعایت، اعتقاد، صمیمیت، احترام، آن، انطباق، conformism، محافظه کاری، سنت، زهد، سفتی، انعطاف...ارتدکس مترادف : unquestioning، تعصب، سفت و سخت و conformist، سخت، به تعب، باریک، مومن.، پذیرفته شده تایید مرسوم، معمولی، محافظه کار،...ارتعاش مترادف : resound طنین انداز، اکو، reecho طنین انداز, حلقه, peal, clang، رونق، سر و صدا.سر گردانی waver، ضرب و شتم پالس، pulsate، در نوسان...ارتفاع مترادف : ارتفاع, ارتفاع, قد, tallness, loftiness, افتخاری, برجستگی.ارتفاع ارتفاع بلند، برجستگی، افتخاری، صعود، برتری، loftiness،...ارتقا مترادف : ترویج بالا بردن، پیشبرد، بالا بردن، فشار به جلو، dignify، جلال، بهبود، افزایش، تسبيح، ennoble.ارجاع مترادف : مرجع جهت تریک، محموله، تخصیص، مشاوره، برنامه، اشاره، توصیه، جفتک-گذراندن.ارجمند مترادف : قادر مطلق و قدرتمند و شکست ناپذیر, عالی, مستقل, بی نظیر برجسته بلامنازع متعالی، همه مهم است.اردوگاه مترادف : bivouac سه ماهه، توقف بیش از تسلیم، چادر، زمین اردوگاه، خشن, آن, پناهگاه, ایستگاه.دسته جناح حزب، اجبار، دایره،...اردک مترادف : باب, پایین, تعظیم, عذر.طفره رفتن، sidestep، جلوگیری از، نخواهند رفت، فرار، طفره رفتن،، پرچین، خجالتی، بلدرچین،...ارزان مترادف : آسان گردیده unearned، facile، بدون استحقاق.مبتذل کم زیرآبی رفتن، سردى اسکوروی, ادبیات.مناسب ارزان, اقتصادی, مارکه...ارزش مترادف : قیمت بازار، قدرت خرید، خرید قدرت و ارزش اسمی و ارزش واقعی و ارزیابی، برآورد، ارزش، نقل قول، معادل.ایده آل...ارزشمند مترادف : inestimable بی بها گرانبها، بی همتا, بی همتا, بی نظیر, بی نظیر، نادر است، ضروری، میانسالی.پاداش مفید قابل استفاده،...ارزشهاى مترادف : بی تردید ساده، روشن، صریح، بدون ابهام معين، خاص، راست مجزا, محتوای.ارزو مترادف : خواهش برای بپرسید، درخواست، دنبال، درخواست برادران،، دادخواست، التماس کردن، تمنایی برای، درخواست کردن...ارزیابی مترادف : ارزیابی، برآورد، رتبه بندی، ارزیابی و سنجش و ارزیابی و قضاوت، نظر.ارزیابی.ارزیابی، برآورد، قضاوت، امتیاز،...ارسال مترادف : منتشر می کنند تخلیه، پروژه، پرتاب، را داد جلو، فوران، روان، ساقه، ارائه، پور جلو، بیرون آمدن، پرتو افکندن...ارسال کنید مترادف : در حال حاضر ارائه پیشنهاد، انتقادات و پیشنهادات، مناقصه، گسترش، نگه، معرفی، داوطلب، پیشنهاد، مطرح، پیشبرد،...ارسی مترادف : باند شال به سرقت برده، روبان، cincture، تسمه، دور، تسمه، کراوات، cummerbund، کمربند، پرسش و پاسخ.ارشد مترادف : شهروندان بزرګ ایلخانی سالمند، دین، doyen، doyenne، oldster.نخستزاده ارتباط سالمند, قدیمی, قدیمی, پدر, پدري.کهنه، سر،...ارضاء مترادف : راحتی پاداش، پاداش، آرامش، نفع افراط، پرداخت.رضایت، لذت، قناعت، لذت، لذت، شادی، تحقق.ارعاب مترادف : بترساند, تهدید, ترس ترساندن، affright، زنگ، هیبت daunt، گاو، قلدر، abash، تهدید، browbeat، unnerve، استمداد.ارعاب و تهدید مترادف : نیروی پرتاب محوری، فشار، درایو، سوق دادن، دست انداز.قلدر گاو، browbeat، هکتور یکدیگر،، ارعاب.اره مترادف : نقطه ذرات، یوتا، لکه، ریزه قدرتمند،، فلك، flyspeck، لکه، نقطه، قطره، بیت، خرج کردن، نقطه، مدارك.