فهرست اسامی همه مترادف
سمی مترادف: سمی رفتارهاي، تلخ، سمي مضر، مضر، سپتیک، مهلک، ناسالم، pestilential.سمی کشنده کشنده کشنده، کینه توز، baneful،...سن مترادف: رسیده کردن یا شدن، جا افتاده، بالغ، رشد، توسعه، پرورش، فصل، آب و هوا، پوشیدن.مرحله، دوره، تاریخ، نقطه، فصل،...سناریوی مترادف: رئوس مطالب طرح، ارکستراسیون دستور کار، خلاصه داستان، برنامه، طراحی، طرح، طرح.طرح اسکریپت، فیلمنامه، خلاصه...سنبله مترادف: ناخن، سهام.نقطه سوزن ستون فقرات، سنبلچه، spicule، spiculum، طرح، بارب, با چنگک صاف کردن، hobnail، خار، از دست دادن.سنت مترادف: مقیاس رفعت و خوبی, فرشته, شایسته, مدل کروب، شهید.ستایش و احترام است.مراسم، سفارشی، استفاده، اسطوره، افسانه،...سنتی مترادف: متعارف معمول، مراسم مرسوم، آشنا، همیشگی، عادت، مشترک، عادی، روال، تجویزی، نانوشته است.سنتینال مترادف: نگهبانی.سنج مترادف: ترق صدا, حلقه, صدای جرنگ جرنگ، اعتصاب، tinkle، تلفات، فوتبال، ting، clang، clangor.برآورد قاضی، ارزیابی، ارزیابی، محاسبه...سنجاب دور مترادف: سرمايه بخشيد ذخیره کردن، پنهان کردن، ذخیره، کش ذخیره، حفظ، stockpile، معرض دور، دور دراز، نمک دور، کنار گذاشته،...سنجاق سینه مترادف: پین, قلاب, تروریسم, breastpin, استخوان نازک نی, دست و پنجه نرم، cameo, chatelaine.سنجیده مترادف: لحن، جو، اورا، پیشنهاد، احساس، مفهوم اشاره زمزمه طعم روند گرایش نقطه مقابل مفهوم، راندگی.سنگ مترادف: سنگ، بتن، سنگ تراشی، سنگ مرمر، گرانیت، سنگ چخماق، نقش ونگار ریگی دادن، شن.جانباز دانش آموز، پیرو، تحسین علاقه...سنگ بنای مترادف: بر اساس.سنگ زنی مترادف: خسته کننده.سنگ کور مترادف: کور.سنگر مترادف: مغاک، نخست entrenchment چرمی، غني، خندق، حفاری، تغار، کانال، fosse، قطره قطره شدن، breastwork.حصار دیوار تکیه گاه، دیواره،...سنگر و استحکامات مترادف: دژ نقطه اتکاء راک سرپا نگه داشتن دفاع پشتیبانی سنگر ارگ برج ستون کارکنان، پناه، جبل الطارق.سنگسار مترادف: مست.سنگین مترادف: کسل کننده lumbering سنگین، خسته کننده، میلتون(١١)، زحمت کشیده، محافظه کار، longwinded، گزاف، fustian، prolix، پرگو، خشک،...سنگین تر بودن مترادف: تحت الشعاع قرار دادن overweigh، باطل باشد، preponderate، جایگزین، باطل، مقابله، لغو، ابطال، کوتوله.سه نفر مترادف: ترینیتی سه نفری ثلاثی، سه گانه، سه گانه، وقتی، مثلث، سه گانه، سه تایی، triune، سه گانه، سه لتی.سه نفری مترادف: سه نفر.سه گانه مترادف: سه نفر.سه نفر.سهام مترادف: کالا، کالا، کالا موجودی خط.تامین بار پر، بسيط، پر کردن، تأمین، فروشگاه، تجهیز، سهام تا، مناسب.بازگشت مالی...سهل آموز مترادف: شعبده باز جادو, ساحر, diviner soothsayer, conjurer, افسونگر، wonderworker.نابغه نابغه متفکر، متخصص، تعجب، ماهر، متخصص، دارای ذوق...سهل العبور مترادف: در دسترس قابل دسترسی, باز همزبان، خروجی، دوستانه، ارتباطی، cordial، پذیرای، affable.سهل انگاری مترادف: غفلت، بی اعتنایی، حذف، بي توجهي، بی تفاوتی، heedlessness، remissness، بی دقتی، inattentiveness.بازده اسلاک نرم، شل و ول، شل، شل،...سهم مترادف: بخش سهم بخش، معامله، کسری، پاکت، درصد، کمک هزینه، تخصیص، قطعه، جیره، بسیاری، اندازه گیری، ظرفیت.در شرکت شریک...سهو مترادف: اشتباه لغزش slipup، خطا، گذشت، لکنت زبان پیدا کردن, اشتباه, خیط و پیت کردن، سلطنتی،، گسل، مرتکب خطا شدن، کرک، سفر.سهولت مترادف: آسایش آرامش naturalness، تسهیلات، آمادگی، آزادی، تفریح، unconstraint، آزادی، تسکین.آسایش، قناعت، آرامش، رضایت، دراز...سوء استفاده مترادف: لعنت به revile malign، تهمت، قیمتی، لام، مقایسهٔ، calumniate، inveigh، قسم در، castigate، جویدن.گسل اشتباه، جرم سوء، خطا، گناه،...سوء تفاهم مترادف: دعوا اختلاف نقض، اختلاف عقیده، اختلاف، اختلاف، پارگی، تضاد.اشتباه، سوء تعبیر، misapprehension، miscalculation، اشتباه،...سوء رفتار مترادف: misprision تخلفات گناه، سستی، کوتاهی، غفلت، خطا، بی مناسبتی، سوء رفتار، گناه، خیانت در امانت،، peccadillo.بی مناسبتی...سوء ظن مترادف: ردیابی لمسی، پیشنهاد، اشاره، داش اگاهی، ته مایه، سایه، روشنایی ضعیف تابیدن، نشانه، عطر، soupçon، intimation.بی...سوئیت د مشتری جلب کردن مترادف: بلافاصله.