فهرست اسامی همه مترادف
سيری مترادف : سیری ناپذیر unquenchable، bottomless، grasping، فاحشهباز همه چیز خور، covetous، insatiate، حریص، unappeasable، مشتاق.زیاد intemperate، بیش از...سپاسگزار مترادف : آگاه خوشحال آگاه، دلسوز، آگاهانه، سپاسگزار، خدا را شکر، متفکر، حساس، پاسخگو، هیپ.سپاه مترادف : بدن گروه گروه، تیم، سازمان، تیم ملی، خدمه، بصورت دسته حرکت کردن، مجموعه، دایره، حزب، نیروی، پارگی، ساز و برگ،...سپتیک مترادف : داشته متعفن putrescent، فاسد، پوسیده، فاسد کننده rotting، فاسد، بیمار، آلوده،، festering،، آلوده سمی کشنده، عفوني است.سپر مترادف : حفاظت دفاع، حفاظت، سپر، پوشش محافظ، حامی، نگهبان، مدافع، بافر، گوشته، تسلی دهنده، سنگر، قهرمان، نجات...سپرده مترادف : گارانتی پول دارایی پس انداز امنیت، پول نقد، پایین پرداخت تعهد وثیقه، نگهدارنده،.واگذار، consign.سپری شدن مترادف : تصویب لغزش توسط منقضی، مداخله، lapse، سر خوردن.سپری شده مترادف : هشدار خارج از تاریخ, مورخ، غیر مرسوم قدیمی، مبتذل، fusty، کپک، پژمرده، منسوخ، superannuated، گذشته، مرده، مرده و کهنه،...سپيده دم مترادف : سحر.سکته مغزی مترادف : نوازش لمس تماس, احساس, برس چراندن، مالش.ضربه، ضربه، با صدا غذا خوردن، بد گویی کردن، ضربت سخت زدن، thwack، جعبه،...سکس مترادف : جنسی.سکسی مترادف : اغوا کننده تحریک آمیز، exhibitionistic، تحریک کننده، وسوسه انگیزی titillating صورت، مقاومت، جذاب، پیشنهادی،، alluring هیجان...سکه مترادف : ایجاد ساخت، منشاء، نوآوری، توان اختراع، مفهوم، تدبیر، ترکیب، ترکیب، دستگاه.سرچشمه اختراع، ابداع، ایجاد،...سکوت مترادف : اسپیچ لس، لال و گنگ، closemouthed، بی توجه، محتاط در سخن، کم حرف، مرموز، آرام، مادر.آرام هنوز بشدت بی جان, hush, صدا خفه...سکولار مترادف : دنیوی، تمپورال، مواد، مادی، زمینی، زمینی و دنیوی، بی حرمتی، به عنوان.دراز, مدنی, مدنی, مخدوفان, محبوب, عمومی,...سکونت مترادف : ««اقامتگاه، محل اقامت، خانه مسکونی اقامت دارد٬ محله پناهگاه سقف اجاق تسهیلات حفاری, پد.سگ مترادف : ادم.شکاری.سگ ماده مترادف : شکایت.سگى مترادف : شیک.سیارات مترادف : نامنظم.سیاست مترادف : روش برنامه عمل پلت فرم سیستم روش روش خط اصل کد راهنما، سفارشی، حکومت پروتکل.سیاستمدار مترادف : سياسى پل, نامزد, officeholder, سالک دفتر ارزيابی، تیره اسب، دولتمرد، stateswoman.سیاسی مترادف : دولتی، مدنی، مدنی و اداری، عمومی، به انتخابی، حزبی.سیاه دل مترادف : ایول.سیاه و سفید مترادف : کم unlit جوهر تاریکی، pitch-dark، زمین سیاه و سفید، unilluminated، سمور، کلاغ سیاه، آبنوس، جت، sooty، تیره رنگ، نور،...سیب زمینی کوچک مترادف : چیزهای بی اهمیت.سیب، مترادف : خیریه.سیج مترادف : حکیم عاقل عمیق، آموخته نگرفت، عاقلانه، روشن، معقول، sapient، عاقل.فیلسوف دانشمند روشنفکر، دانشمند، اقتدار،...سیر مترادف : پیامبر (ص) اوراکل fortuneteller سیج soothsayer پیش بینی متوسط نهان, روانی, sybil, ساحر, پیش بینی, diviner, divinator, ساحره، جادوگر،...سیر قهقرایی مترادف : برگرداندن عود، عقب lapse، retrogress، بازگشت، ۱۳۶۲، renege، جمع شدن، تضعیف recidivate.سیر کردن مترادف : نشستم.سیرابی شیردان مترادف : زباله مزخرف زباله، tommyrot، poppycock، دری وری سخن گفتن، گنگ و نامفهوم، سطل زباله، موتورها، claptrap، تختخواب سفری،...سیرک مترادف : بزرگ بالا, عینک, نمایش, کارناوال.چکاوک جیغ وداد بازی کردن، carousal، بالا زمان قدیمی، jinx بالا وتخریب، توپ، فریاد...سیستم مترادف : ترتیب، سازمان، سفارش، طرح، برنامه، روش، الگوی، راه اندازی، چیدمان، منش، دنباله، گروه، واحد، طرح، طرح، روش،...سیستماتیک مترادف : پيوسته، طبقه بندی شده طبقه بندی شده، classificatory، catalogued، ترشیجات، گروهی، pigeonholed، مدرج، تایپ شده.روشمند منظم،...