فهرست اسامی همه مترادف


  • شیمی مترادف: روند.
  • شین مترادف: درخشش.سوسو زدن، روشن و خاموش شدن، تابش خیره کننده، زرق و برق، روشنایی، جسته جسته برق زدن، درخشندگی، درخشش،...
  • شیهه اسب مترادف: whinny، nicker.
  • شیوع مترادف: شورش قيام تحول، شورش، شورش، شورش، انقلاب، اختلال، شورش، بیداد، خشونت.فوران اپیدمی فوران، انفجار، تهاجم.
  • شیوه مترادف: راه، تمرین، حالت روش روش معمول عادت سفارشی استفاده معتاد، مد.رفتار تحمل جنبه هوا قیافه تون تنور, بازیگران, به...
  • شیوه گرایی مترادف: affectation, affectedness, theatricality, artificiality, preciosity.ویژه خویی ویژگی، صفت مشخصه، مقاله ها توخالی، عادت، مارک بازیگران.
  • شیک مترادف: جلف، تر و تمیز، صنوبر، دبون ایر، بی باک قشنگتر ورزشی, هوشمند, خوب, مرتب شسته و رفته well-tailored شیک زیبا, foppish.داد و...
  • شیک و مد مترادف: لوکس, مخمل خواب دار, فانتزی, ظریف مجلل palatial لوکس د قهر، مغرور.
  • شیک پوش مترادف: ادم خودساز و جلف clotheshorse مد بشقاب، طاووس، کمال، شخص، coxcomb، تورم، popinjay، بیو brummell، toff، قلنبه.فوق العاده, بزرگ,...
  • صابر مترادف: شمشیر.
  • صابون مترادف: lathery sudsy, کف الود، شامپانی، saponaceous، پر از کف, کف الود و lathered.
  • صاحب مترادف: bedeviled جز hexed، خالی از سکنه، لعنت، مصادره، وسواس، دیوانه وار، دیوانه، maddened، الکساندر.استاد.
  • صادر کردن مترادف: اخراج, dispossess, بیرون راندن, حذف, قرار است.
  • صادركننده مترادف: خالق.
  • صادق مترادف: عادلانه و درست و منصفانه، واجد شرایط منصفانه-و-میدان بی طرفانه، بی غرض و بی طرف.راستگو محترم، صادقانه، صریح...
  • صادقانه مترادف: صادقانه، واقعی، single-hearted، جدی، صمیمی، بی ریا، wholehearted، بدون تصنع, کاندید, ساده, باز, واقعی, قابل اعتماد و واقعی,...
  • صاف مترادف: روشن، سهولت، تسریع، تسهیل، باز، کمک، ترویج.ستاره مودب ingratiating، مدنیت چاپلوس، insinuating، روغنی، unctuous، لیز، facile،...
  • صافی مترادف: دید عصاره lixiviate، elute، شستن، انحلال، حذف، اجرا، demineralize، چکاندن.
  • صالح مترادف: قادر, قادر, مناسب, موقوفه مهارت واجد شرایط، کارآمد.کافی, کافی, آپارتمان, به اندازه کافی،، مقدار زیادی را، قابل...
  • صبح مترادف: سحر, طلوع آفتاب, sunup, forenoon, صبح
  • صبر مترادف: اداره به خدمت، تمایل حضور، کمک، کمک، کمک، نگاه پس از، کار، وزیر به مراقبت از.تحمل تحمل زیاده روی، leniency، طاقت،...
  • صبر کنید مترادف: تاخیر، مکث، تعویق فاصله توقف، آرامش، زنگ تفریح، تعلیق، اقامت، تاخیر، adjournment، مهلت، وقفه.رعایت معطل باقی می...
  • صبرکن، مترادف: بزرگ ملاحظه قابل توجه فراوان، قابل توجهی، tidy.خوش منظر جذاب خوش تیپ با شخصیت، خشنود، نمایشگاه، خوب نگاه،...
  • صحبت مترادف: فاصلهٔ، معکوس مخالف شمارنده معکوس، سکه،, بر خلاف.uttered گفت کلامی، verbalized، آيينه، اعلام، بیان، آمد، ابراز،...
  • صحبت می کنند مترادف: می گویند مطلق، verbalize، ارتباط صحبت، بیان، enunciate، vocalize، صدای.سخنرانی orate speechify، نطق، sermonize، کوششى،، پندشان،...
  • صحت مترادف: صداقت صداقت انتظاری، صداقت، یکپارچگی، قابلیت اطمینان، اعتماد، قابلیت اعتماد و اطمینان، صداقت، ناشایستی،...
  • صحن مترادف: pinafore, ماهیگیری, smock, coverall, بلوز.
  • صحنه مترادف: فوران هرگز نمایشگاه، صفحه نمایش، انفجار، عینک، تولید، چشم، طوفان.تنظیم، مجموعه، مناظر افت cyclorama پس زمینه...
  • صخره مترادف: پرتگاه پرتگاه، tor crag، برآمدگی، escarpment، افتخاری، اوج، طاقچه، با پرچین احاطه کردن، دماغه، چشم پوشی کردن شیب...
  • صدا مترادف: به نظر می رسد, ظاهر, نگاه, آمد به تصور، اعتصاب یکی را به عنوان.نظر بیان زبان، رای، انتخاب، بیان، ارتباطات، سخن...
  • صدا خفه کن مترادف: قرار دادن swathe، پاکت، پوشش، با پارچه مزین پنهان، کفن، حجاب، پنهان کردن، پنهان، ماسک، enfold، تغییر.صدا در نیاوردن...
  • صدا در نیاوردن مترادف: سکوت, آرام, تسکین, قطع, صدا خفه کن، شوش، soft-pedal، نرم، بی جان، کاستن استمداد، دریچه گاز، سرکوب، آرام، فرو...
  • صداقت مترادف: یکپارچگی rectitude، صداقت، قداست صحت، افتخار، ناشایستی، انتظاری، صداقت، صداقت، وفاداری، باز بودن.تمامیت، صحت،...
  • صدای بوقلمون در اوردن مترادف: پیچ, استنشاق, کلاغ سیاه, بلعیدن, خودرا برای امتحان اماده, گرگ.گرفتن, ربودن, ضربه محکم و ناگهانی، در حال حمله با...
  • صدای ترق و تروق مترادف: کرک،, snap، پاپ crepitate.
  •