فهرست اسامی همه مترادف


  • عفونت زا مترادف: عفونی.
  • عفونی مترادف: مسری فریبنده مسری، عفونت زا، سرايت، انسفالوپاتی، قابل انتقال است.
  • عقب مترادف: مطرح کردن پرورش پرورش، آموزش، افزایش، مراقبت، گرامی، آموزش، پرستار.hindmost، گذشته، پشت عقبی، مانع، بطرف عقب...
  • عقب نشینی مترادف: بازپس تسلیم اقدام، ارسال، تسلیم، عملکرد، تسلیم، متقاعد، تسلیم، اعتراف به شکست، جاسوسی کردن، تلخه کردن،...
  • عقب نگه داشتن مترادف: جلوگیری نگه بازگشت، بررسی، محدود کردن، کنترل کنیم،، محدود، محدود، ممنوع.خودداری رزرو کنار نگه دارید، حفظ،...
  • عقل مترادف: ذهن هوش، درک دلیل، مغز، مغز، braininess، درک، ذهنیت، فراست، سیاق، عقلانیت.بصیرت قضاوت بینش، شوخ طبعی، عقل سلیم،...
  • عقیده مترادف: آن اقرار فرمول، حرفه ای، اعتقاد، شعار، دکترین، اجبار، دگم، ایمان، اعتقاد راسخ.
  • عقیلی مترادف: آماده به کار.
  • علاقه مترادف: مناقصه و اختصاص داده شده و جزئی، گرم، میل، دوست داشتنی مناقصه متصل نزدیک، دوستانه.
  • علاقه داشتن به مترادف: میل علاقه ولع مصرف میل طعم، تمایل، می خواهم.استادانه درست شده زینتی، تزئینی مزین، ظریف، زیبا، عجیب، داد و...
  • علاقه مند به مترادف: جذب مشغول جذب، کاملا اشغال شده, درگیر، توجه، rapt، کشیده شده، نگران، کنجکاو، کنجکاو، هزینه،، beguiled.
  • علاقه مندان به مترادف: فن طرفدار، جانباز، حامی، چرم گاومیش تقویت کننده، faddist، متعصب، پیرو، شاگرد، آماتور، عجایب، مهره.
  • علاقهمند به سیاحت مترادف: بی قراری، adventurousness، nomadism، dromomania، vagabondage.
  • علامت مترادف: آشکار آشکار نشان می دهد، شواهد، نشان دادن، نشان می دهد، دلالت، به نقطه، دلالت.دستور کار.تصور، تحت تاثیر قرار...
  • علامت تجاری مترادف: شناسایی خاصیت مشخصه، آرم، علامت، نشان، مهر و موم، تمبر، امضا، طغرا، نام تجاری علامت تجاری.colophon علامت آرم، نام...
  • علامت گذاری مترادف: مرز حد خط مرز مرز حاشیه لبه لبه، حاشیه خارج از پایان جدایی.
  • علامه مترادف: پژوهشگر.
  • علاوه بر این مترادف: بیشتر است.در غیر این صورت، دیگری فراتر از آن، بیشتر، بعلاوه.علاوه بر این، نیز، علاوه بر این، علاوه بر این، بیش...
  • علت مترادف: مناسب اتصالات مناسب، شدن، رضایت بخش, کافی, کافی, کافی, merited سزاوار، صحیح، حق و قانونی است.قابل پرداخت owed, owing,...
  • علت ناهنجاریهای مترادف: مادرزادی اينبرد ذاتی غریزی، بومی, طبیعی, بومی موروثی ریشه دوانده ذاتی، ذاتی است.
  • علف های هرز مترادف: روشن کج بیل، توان، extirpate، عصاره بکشید، انتخاب، چین.
  • علف هرز مترادف: خلاص شدن از شر از حذف، دور انداختن، از بین بردن، انصراف با دور انداختن، ریختن، محروم کردن، رد، extirpate.
  • علفزار مترادف: مرتع زمینه، مید، علفزار لئا، پارک، پارک، محدوده، دشت، دشت علفزار امریکای جنوبی، سبز، حیاط، طرح.
  • علم مترادف: دانش expertness، هنر پیشه وری, مهارت, مهارت, حیله گری، تخصص، بهره وری، نظم و انضباط.
  • علم غیب مترادف: دوراندیشی.دوراندیشی.
  • علمي مترادف: سیستماتیک تجربی، فوق العاده، اثبات، هدف مادی، فیزیکی، قابل اثبات، ملموس، فنی، فن آوری.
  • علمی مترادف: ، آموخته نيروهاي علمی نوشته دار، تحصیل، معنوی، عمیق، سواد، ادبی، خوب بخوانید، bookish، مطلع است.
  • علوفه مترادف: جستجو کنید.
  • علی مترادف: teleological etiological، سازنده، نمو، مسبب مولد، determinative، مرغی شکل، خلاق، originative تولیدی، مساعد است.
  • علی رغم مترادف: spitefulness خشم، تلخی، آن زمان nastiness، پستی، cattiness، کینه توزی با وجود بد نیت، کینه، بدخواهانه،، دشمنی، کینه، طحال،...
  • علیه مترادف: بیکار از کار بیکار، اشغال، فعال.
  • عمارت مترادف: املاک کاخ قلعه، ویلا، قلعه، مانور خانه، محل سکنی، تسلیم، متعلق.ساختمان.
  • عمدتا مترادف: بیشتر.بیشتر.به طور کلی، بیشتر عمدتا درجه اول، اساسا، به ویژه، مهمترین، مهمتر از همه، eminently، غنائت، preeminently،...
  • عمده مترادف: جدی قبر، مهم قابل توجهی، بسیار مهم، انتقادی، فشار دادن، فوری، سنگین، نیرومند، حیاتی، زندگی و مرگ، شدید،...
  • عمده فروشی مترادف: مقیاس بزرگ بی رویه گسترده، جامع، گسترده، گسترده، فراگیر، گسترده، منتشر, توده.
  •