فهرست اسامی همه مترادف


  • اقیانوس مترادف: دریای اصلی عمیق، شور، جزر و مد.بی نهایت کرانگی سیل، فراوانی، اسراف، بسیاری، دریا، مقدار، مقدار زیادی.
  • اقیانوس آرام مترادف: آرام و صلح آمیز و آرام، بی سر و صدا, آرام, ارام ارام، صاف، halcyon، untroubled، هماهنگ است.ارام.
  • الآن، مترادف: خستگی بی تفاوتی، tedium نكرديم، listlessness، lassitude، بزرگسالان، آیا؟، یکنواختی، dreariness، بی قراری.
  • الاستیسیته مترادف: انعطاف پذیری.
  • الاستیک مترادف: سازگار انعطاف پذیر انعطاف پذیر، فنری، pliant، شناور، انعطاف پذیر، انطباق, همش پاسخگو complaisant، قابل تنظیم است.,
  • الاغ مترادف: احمق خر نر، dolt، خر، blockhead numskull، nincompoop، استدلال، fathead, حرکت تند و سریع، ادم کودن و احمق.
  • البته مترادف: سیاست، رفتار، برنامه، رفتار، آمریت، روش، حالت، روش.شکار شکار، دنبال دنبال، پیگیری، ساقه، دنباله، سوار.اجرای...
  • التماس کردن مترادف: بدام عشق انداختن، bewitch، ensorcell، افسون، مجذوب، bedevil، افسون، سحر و جادو، jinx.درخواست کردن التماس برادران، تمنایی،...
  • الحاد مترادف: بشر دوستی انسان گرایی، خیرخواهی، صورتی، خیریه، خوب، سخاوت، welfarism، benthamism.
  • الحاق مترادف: اضافه کردن، ضمیمه، اضافه نمودن، میخ سرپهن کوچک ببندید، ضمیمه، اتصال، متصل شدن, مکمل.لینک.اتحادیه.جانشینی.
  • الحسین مترادف: دیر, behindhand, تاخیر انبساطي دیرتر از موقع گذشته، unpunctual.آهسته، تنبل، باهستگی، torpid، آهسته حرکت، خزنده، خزیدن،...
  • الرجيم. مترادف: مختصر و مفید, مختصر, aphoristic به نقطه epigrammatic ضرب المثلی، موجز، مختصر، جمع و جور، به وسیلهی، معنی دار، trenchant،...
  • العقل مترادف: simpleminded.
  • الفبای مترادف: مبانی اصول، ملزومات، خود فى elementals, پیش نیازها، هسته، ریشه، grounding، مقدمات
  • الفین مترادف: شیطنت، prankish، بازیگوش، elfish، frolicsome، خوش طعم، کوچک، شکننده، زودگذر و گریزان است.
  • القاء مترادف: متقاعد اعلان، نفوذ، سازندهء بود، حرکت، خواهیم، تحریک، خار، باعث، تولید، اثر، در نتیجه، ماشه.
  • القاب سلطنتی مترادف: نجابت.
  • القای مترادف: بر انگیختن ابلاغ، شستشوی آغشته به پاک کننده، پروتز، گیاه، ابستن کردن، آموزش، فرو کردن، تعلیم، ترويج، تحت...
  • الموت مترادف: تنگه خندقي، منطقه، دره گود و باریک شکاف، فلوم، پاس، دره، دره، شکاف شکاف.
  • الهام بخش مترادف: تحریک ایجاد انگیزه، بی درنگ، هم بزنید، تاثیر سوق، خواهیم، خار، تشویق، hearten، قابل ملاحظه ی اقتصاددانان، inspirit،...
  • الهه شعر و موسیقی مترادف: اندیشیدن تفکر، منعکس کننده، عمدی cogitate، رویای، افکار پوچ، معنویت، پازل بیش از، بررسی، تصور، بیش از mull، تامل،...
  • الهی مترادف: پیش بینی پیش اگاهی دادن، پیش بینی غیبگویی یا پیشگویی، prognosticate، presage، پیش بینی، foreknow، پیش بینی، گمان، conjecture،...
  • الک کردن مترادف: سیتا صفحه فشار, پیچ, باد افشان، فیلتر، پان نوعی رامی، osmose، نفوذ.تجزیه و تحلیل، بررسی، بشکافيم، بازرسی، پروب،...
  • الکی مترادف: تقلید نادرست جعلی, جعلی, جعلی شام، مسخره، مصنوعی، feigned،، وانمود ساختگی غلط جعلی جعلی، ungenuine.
  • الگوها، مترادف: بازگشت, رگرسيون روندى برگشت عود atavism, رجعت, backsliding, نوستالژی احیای تکرار جنایات، رفلکس.
  • الگوی مترادف: مدل راهنمای استاندارد، معیار، سابقه، مثال، پارادایم، نمونه اولیه، مثالی، معیار، ایده آل، فضاهاي، اصلی،...
  • الیگارشی مترادف: disdainful scornful خود خواهی، sneering، derisive، تمسخر، ربط، توهین، مغرور، insolent، مهربان، متکبر، imperious، بالا و توانا.
  • ام مترادف: بیش از حد، نادرست، ناحق, overmuch, روبرو می, بی ارزش, unsuitably, صورت نامتناسبی، unreasonably غیر منتظره، غیر طبیعی.
  • امامت مترادف: sermonize.
  • امانت مترادف: حفاظت حضانت، ولایت، اتهام مراقبت، حفظ، حفاظت، نظارت، بخش، کنفرانسی، رکاب.
  • امتحانی مترادف: مردد ترسو نامشخص اضطراب، مطمئن نیستید،، diffident، متزلزل خجالتی, محدود, تردید, ناامن و متزلزل، مشکوک، به...
  • امتناع، مترادف: خویشتن داری رجوی self-abnegation، خود گذشتگی، unselfishness، تادیب، زهد، رهبانیت، رواقیون، spartanism.
  • امتیاز مترادف: perquisite حق اولویت، استفاده، معافیت، اقتدار، حق رای دادن، تحریم، سود، ایمنی، اهرم، نفوذ، کشش، نفوذ.ارزيابی،...
  • امد و شد زیاد مترادف: مکرر چسبیدن به، اشغال، پیله رنجانید، مشغول، طعمه، عذاب، طاعون، عود.مخفی گاه، ماشین پرس یا زمین, پاتوق, چمن.
  • امداد مترادف: مهلت، تخفيف، کاهش، آرامش، breather، شکستن، letup، مکث، assuagement، است رهایی، جلو گیری، قطع، کاهش، diminishment، diminution،...
  •