با این وجود مترادف: با این حال، با این حال، رتبهدهی نشده است، در علیرغم از، از سوی دیگر به هر حال، حال، عين فقط همین، در هر صورت...
با بیحوصلگی حرف زدن مترادف: ادای احترام افزایش مداحان، encomium، تحسین, ستایش, blurb، جلال، تشویق.extol، افزایش، سرودن، ستایش، روان، احساسات را...
با تنبلی حرکت کردن مترادف: کاهش شدید، هک، ریز ریز کردن، جدا amputate، حوض، محصول، اصلاح، کوتاه، آلو، خلال، توده یونجه یا کاه، مثله می کلیپ.
با توجه مترادف: زد و خورد تکان، گروههای متفرقه، عطر گل، gallimaufry، درهم و برهم کردن, هش, شامل مجموعهای گسترده، انواع، مخلوط، farrago،...
با توجه به مترادف: در مرجع, با توجه, با احترام، با لمس کردن، بنده در به ماده از re، anent، به عنوان به عنوان برای بموقع، مربوط به.
با تکبر راه رفتن مترادف: پهلوانان هیاهو خودنمایی ها، boastfulness، با تکبر راه رفتن، rodomontade، gasconade، fanfaronade.به رخ کشیدن.قدم زنی با تبختر گشاد...
با صدا غذا خوردن مترادف: به طور مستقیم، دقیقا، pointblank چاق و چله، spang، smack-dab، دقیق مستقیما, راست, راست, سادگی.جرعه بوسه زدن، له، پاپ، ضربه...
با صدای بلند مترادف: پر سر و صدا، clamorous يک پر سر و صدا, پر, پررونق، earsplitting، گوش پر سر و صدا، loudmouthed، stentorian، خشن و زبر، اشوبگرانه,...