بالغ مترادف
بالغ مترادف صفت فرم
- grownup رشد کامل, بزرگسال, کامل, رشد, رسیده, دلپذیر, بزرگ, سن.
- توسعه یافته، با تجربه، حكيم، چاشنی تمرین برآورده توانا، غنی شده.
- پیشرفته، کامل، دقیق، استادانه درست شده، پیچیده، پیچیده، پیچیده.
بالغ مترادف فعل فرم
- سن رشد، توسعه، maturate رسیده کردن یا شدن، پیشرفت، پیشبرد، جا افتاده، فصل، آمده، سن، گل، شکوفه.
- کامل, پایان, نتیجه گیری, دور، بالا خاموش، کامل کردن.