تعجب مترادف


تعجب مترادف اسم فرم

  • اعتراض نابرای expletive، سخن گفتن، انزال، حرف ندا.
  • حیرت بهت، گیجی، تحسین تعجب, حیرت، شوک، ترس، incredulity.
  • ضربه تکان خوردن شیشه، شوک، شروع، گیج، بمب، صاعقه، احساس، افشاگری، تعجب، تعجب، معجزه، پدیده، کنجکاوی، کیکر.

تعجب مترادف فعل فرم

  • حمله حمله، سلب، در اتهام، حمله، عجله در، به زمین، سقوط.
  • را ناگهان خاموش گارد گرفتن روبرو می شوند، شانس بر.
  • متحیر کردن خیره وحشت زده شدن، مبهوت، مات کردن، flabbergast، dumbfound، nonplus، شوک، electrify.
تعجب لینک های مترادف: