تمرکز مترادف


تمرکز مترادف اسم فرم

  • مرکز توپی قلب، چشم، نقطه، چشم گاو نر، محور، نقطه کانونی، هسته، عصب، محل موردتوجه وتماشای عموم، هسته، هدف، نور افکن، مگنت، دب اصغر.

تمرکز مترادف فعل فرم

  • تمرکز با دقت اشاره کردن، مرکز در همگرا، مورد مداقه قرار دادن، بررسی، مطالعه، زوم در، برجسته، زیر خط دار خط، تاکید، صفر در.
  • جمع آوری، جمع آوری، جمع آوری، همگرا، جمع، ملاقات.
  • حضور, توجه.
  • مرکز همگرا، تمرکز، خوشه، متمرکز بستن، لبه.
تمرکز لینک های مترادف: حضور, توجه,

تمرکز مترادف،