ثابت مترادف
ثابت مترادف صفت فرم
- آرام ارام, وفور، آماده، سرد، حتی، levelheaded، تشکیل شده و بی سر و صدا، جمع آوری، به بیمار است.
- ثابت راسخ کوشائى، شرکت، بی باک، مصمم، unflagging، مداوم، سخت کوش، زحمت کش، سخت، سازش ناپذیر، حضور۷۰ تن، hardnosed.
- ثابت، سازگار، inveterate، منظم، تاسیس، همیشگی، معمول است.
- شرکت پایدار ثابت، امن، جامد، ثابت، سازگار، unfaltering، لباس، منظم، دائم.
- مستمر.
- نواخت، ثابت، changeless، مستمر، یکنواخت، حتی، پی در پی، مستمر، منظم است.
- هنوز, استاتیک, گیر, ثابت غیر منقول دائم، ریشه، لنگر، امن، رطوبت، ایستاده،، بیحرکت fastened.
- وفادار وفادار واقعی، ثابت قدم، اختصاص داده شده، قابل اعتماد، اختصاص داده شده، ثابت قدم، قابل اعتماد.
ثابت مترادف فعل فرم
- تجدید و احیای روحیه تعادل، ثبات، رفع ببندید، امن، شرکت، سفت، پشتیبانی.