حرکت مترادف
حرکت مترادف اسم فرم
- توصیه پیشنهاد پیشنهاد، پیشنهاد، اندازه گیری، طرح، سوال.
- جنبش جابه جایی، تغییر، حرکت، انتقال رانش، تغییر، گذشت، ژست، عمل، هم بزنید، حمل و نقل، دررفتگی، حذف، انتقال.
- جنبش.
- حرکت جنبش انگیزه، ضربه، فعالیت، درایو، تراست، عمل، نیروی محرکه، انرژی، رفتن، قدرت، داش.
- مانور، استراتژی تاکتیک شگرد مى دهم كه تدبير machination طرح طرح توطئه عذر دوج کودتا, تور نیروی د.
حرکت مترادف صفت فرم
- ، لمس کردن تاثیر تکان دهنده، تند و تلخ و heartrending.
حرکت مترادف فعل فرم
- بیدار نفوذ، بنويسيم، بکشاند، تحریک، هم بزنید، تحریک، قابل ملاحظه ی اقتصاددانان، impassion، inspirit، تحت تاثیر قرار، تشویق، تحریک، rouse، فعال کردن.
- حرکت، حرکت، با ژست فهماندن، نشان می دهد، نقطه، انگیزد، سیگنال، موج.
- رفتن تغییر، ترک، ترک، مجموعه ای از بهم زدن، مهاجرت، veer، تکان دادن، سفر، hie، راه رفتن.
- هدایت مدیریت، هدایت، کنترل مستقیم، رفتار، خلبان، انتقال.
- پیشرفت پیشرفت، ادامه، عمل، آغاز شروع، رفتن، افتتاح، آغاز، رفتن به جلو، مطبوعات، علاوه بر این، ترویج، توسعه.
- پیشنهاد در حال حاضر، ارائه، ارائه توصیه، خواستار، مدافع، پیشنهاد،، مطرح.