ستاره مترادف


ستاره مترادف اسم فرم

  • ستاره, pentacle.
  • شخصیت اصلی، سرب، قهرمان، قهرمان costar سوار، پریما دانا، سرمقاله روزنامه.
  • مشهور جرم اسمانی ابرستاره، نام، میدانی، قابل توجه، احساس.

ستاره مترادف صفت فرم

  • برجسته, مهم, بزرگ, درخشان، برجسته و ممتاز و برجسته، برگزیده است.

ستاره مترادف فعل فرم

  • سرب ایستادگی درخشش، اکسل، تسلط، غالب، پیشی بگیرد.
ستاره لینک های مترادف: ستاره, برجسته, مهم, بزرگ,

ستاره مترادف،