سلطنت مترادف


سلطنت مترادف اسم فرم

  • حاکمیت نظام سلطه، قدرت، قانون، نوسان، preeminence، سلطه، اسارت،، enthronement، سلسله، برتری، ممکن است، دولت.

سلطنت مترادف فعل فرم

  • حکومت پیروز، حاکم بر تسلط، سرب، غالب، فرمان، استاد، سر، کنترل، اداره، اجرا، راهنمای، preponderate.
سلطنت لینک های مترادف: