سنجاب دور مترادف


سنجاب دور مترادف فعل فرم

  • سرمايه بخشيد ذخیره کردن، پنهان کردن، ذخیره، کش ذخیره، حفظ، stockpile، معرض دور، دور دراز، نمک دور، کنار گذاشته، رزرو.
سنجاب دور لینک های مترادف:

سنجاب دور مترادف،