معدن مترادف
معدن مترادف اسم فرم
- بازی، طعمه، قربانی، تلاش, جایزه, هدف.
- معدن حفاری چاله، سپرده، راهابی، درز، دهانه.
- منبع و فروشگاه و مادر راهابی و چشمه, خوب, بهار, سرچشمه, بکر گنج و گنجینه.
معدن مترادف فعل فرم
- سوراخ کردن خاک در اوردن، حفاری معدن، بیل، کار، عصاره، تونل.
- پروب تحقیق، نگاه به صدا، مسابقه، پمپ، گودی، شیر، لوله، سیفون، استنباط، به پایین.