مقدمه مترادف


مقدمه مترادف اسم فرم

  • آغاز و شروع و شروع و شروع، نوآوری، راه اندازی، موسس، پیشگام.
  • درج, تزریق.
  • شروع، باز کردن، شروع، پیشرو آماده سازی اولیه گرم کردن، foretaste، پیش نمایش، premonition، بر اساس, بنیاد, prefigurement, سابقه.
  • مقدمه پیش گفتار سرآغاز، مقدمه، مقدمه، مقدماتی، prolegomenon، اورتور.
  • مقدمه، مقدمه، مقدمه مقدمه proem باز exordium.
  • پیش در امد.
  • پیش گفتار مقدمه مقدمه، proem، مقدمه، مقدمه، مقدماتی، prolegomenon، exordium.

مقدمه مترادف فعل فرم

  • معرفی شروع، آغاز، آغاز شروع، منجر به، راه اندازی، باز.
مقدمه لینک های مترادف: درج, تزریق, بنیاد, سابقه,

مقدمه مترادف،