پرش مترادف
پرش مترادف اسم فرم
- افزایش افزایش پیشرفت، افزایش، upsurge، پیاده روی.
- جهش محدود، بهار، هاپ، جست و خیز طاق، حمله با چنگال.
- حرکت یا کشش ناگهانی ورنچس منحرف, حرکت تند و سریع، تکان دادن، حرکت، شروع شوک.
پرش مترادف فعل فرم
- افزایش، افزایش، به دست آوردن, کوه, موج.
- بهار محدود، جهش، طاق، مانع حمله با چنگال، هاپ، جست و خیز, حرکت تند و سریع، سفر، prance.
- حمله حمله اتهام، سقوط، مجموعه، تعجب، گرفتن خاموش نگهبان، لیوان.
- دست فرار از تصویب بیش از، ترک، جست و خیز، حذف، جلوگیری از، غفلت، نخواهند رفت.