پری مترادف
پری مترادف اسم فرم
- تمامیت و کلیت و تمامیت، کامل، همه، voluminousness جزئیات خاص فراوانی، توافقنامه، دانه ها، خلاصه، همه چیز.
- جن روح، جن، بازیگوش، گنوم leprechaun, یکجور دوربین عکاسی، دیو، دزد، درپوش مناسب.
- سیری تقاضا، اشباع، کاهش، رضایت، پر از جایگزینی گلیکوژن، اشباع، زیاده و به اندازه کافی کفایت فراوانی engorgement مجموعهای، بیش از حد.
- فرار از پرچین، گول زدن، انحراف، انحراف، pussyfooting، sidestepping، quibbling، دور زدن، تغییر، عذر، فرار.
پری مترادف فعل فرم
- برای جلوگیری از فرار از طفره رفتن، sidestep، اردک، پرچین، pussyfoot، خاموش نگه دارید، نگه داشتن، نگه دارید در خلیج, طولانی, ریپالس، دفع، دفع، دفع، دفع.