پیروزی مترادف


پیروزی مترادف اسم فرم

  • ، exultation، هلهله جشن, تبریک, رفعت، شادى غرور, تحسین شناخت، تشویق، ستایش، تشویق، بزرگداشت، ادای احترام، افتخار.
  • موفقیت پیروزی، تسلط، اسارت، فتح، برتری، masterstroke، کودتا، پیروزی، زمين لغزش، سلطه، تقدم.
  • پیروزی فتح موفقیت، تسلط، آمار، کودتا، دستاورد، دستاورد، masterstroke، شاهکار، اسارت،، ضربه، سر و صدا، قتل.

پیروزی مترادف فعل فرم

  • شادی exult، jubilate، جشن، کلاغ با تکبر راه رفتن، نشان می دهد، به رخ کشیدن، swagger، شکوه، خود تبریک می گویم، خیره نگاه کردن، را تعظیم، پت خود را در پشت.
  • شکست دادن بهترین موفقیت، پیروزی، تسخیر غلبه بر، آمده استمداد از طریق بدترین، استاد، شکست، پیروز شدن بر، گول زدن، غالب، غالب شدن، پیشی بگیرد.
  • متقاعد نفوذ در نوسان بودن، جلب، حرکت، جذب، inveigle، متقاعد کردن، تبدیل، غلبه بر.
پیروزی لینک های مترادف:

پیروزی مترادف،