سیاه و سفید مترادف،


سیاه و سفید مترادف، فعل فرم

  • روشن آفتابی درخشان، درخشان.
  • شاد و خوشحال و خوش شانس، نشاط آور، خوشبو.

سیاه و سفید مترادف