فراوان مترادف،


فراوان مترادف، صفت فرم

  • heavy-hearted دلگیر، ترسناک، جدی، هوشیار مايوس، dispirited.
  • ، تنگ تنگ و محدود و کوچک، باریک.
  • ، کمیاب ناچیز و پراکنده و ناکافی, کافی, نازک.
  • نازل، قلیل, ناچیز, کافی, پراکنده, لاشی, لوازم یدکی.
  • نیش، ولخرجى ميانگين stinting خودخواه.
  • پراکنده, کمیاب, مایل, فاقد, بایا.
  • پراکنده, کمیاب, کافی, stinted.
  • کمیاب نازل پراکنده, کافی, ناکافی، نحیف، exiguous، ناچیز است.
  • کمیاب ناچیز کوتاه، نحیف، محدود است.

فراوان مترادف