فوق العاده مترادف،


فوق العاده مترادف، صفت فرم

  • unimpressive, متوسط, so-so, فقیر.
  • تحتانی ضعیف, توسط, بی تفاوت و بی ارزش.
  • دوزخیان زیرآبی رفتن بی ارزش execrable رقت انگیز، مطرود است.
  • عادی روزمره دنیوی، کسل کننده، ملالت، كشور، هوشیار.
  • عادی عادی مرسوم انتظار می رود، عادی، روزمره، unexceptional.
  • متواضعانه بی تکلف فروتن ساده، متوسط، عادی.
  • مشترک، پیش پا افتاده، هر روز، نرمال، wonted، وصف ناپذیر است.
  • معنوى، ذهنی حکمي، متعالی، noumenal.
  • هر روز, عادی, آشنا, طبیعی, معمول.
  • وحشتناک افتضاح فاسد، شپشو.
  • کوچک, بمیرد، اباعبدالله این حقیر رو.

فوق العاده مترادف