قربانی مترادف،


قربانی مترادف، اسم فرم

  • تشنج، افزایش، غصب، مصادره، تخصیص.

قربانی مترادف، فعل فرم

  • نگه داشتن, گارد, cleave به کلاچ، گرفتن، محکم نگه دارید.

قربانی مترادف