معتبر مترادف،


معتبر مترادف، صفت فرم

  • اعتبار افکنی، ناشناخته، بدنام، خرده تحتانی، مفتضح.
  • باور غیر قابل اعتماد، باور نکردنی، محتمل، بعید است مشکوک، مشکوک.
  • رسوايی مشکوک، فاسد، نامطمئن مشکوک، بدنام است.
  • غيرمجاب، unproved، ناسالم، مبهم، بی اثر است.
  • غیر رسمی، بدون مجوز، غیرقانونی، غیر مجاز، خود رای بروند، اصطلاح، soi-disant.
  • مشکوک، غیر قابل اعتماد, جعلی, اختلاف, مشکوک.
  • نادرست و الکی و ساختگی, جعلی, شبیه سازی شده، مصنوعی، دارای ظاهر زیبا وفریبنده.
  • نالایق، undeserving، بدنام، اظهار.
  • نامعتبر، پوچ، باطل است.

معتبر مترادف