اجازه دهید کردن مترادف


اجازه دهید کردن مترادف فعل فرم

  • بهانه اخراج معاف، اعلام بی تقصیری، تبرئه، لوازم یدکی، موکول، برای از بین بردن.
  • منتشر می کنند، تخلیه، انتشار، اخراج، نشت، بیرون آمدن، دفع.
اجازه دهید کردن لینک های مترادف:

اجازه دهید کردن مترادف،