اردوگاه مترادف
اردوگاه مترادف اسم فرم
- دسته جناح حزب، اجبار، دایره، فرقه، گروه، لیگ، اتحاد، جامعه، تسلیم.
- شب را بیتوته کردن قرار گاه کانتومنت، اردوگاه، اردوگاه، حل و فصل، موقعیت، اردوگاه جلسه، جمع آوری، توقفگاه بین راه.
اردوگاه مترادف فعل فرم
- bivouac سه ماهه، توقف بیش از تسلیم، چادر، زمین اردوگاه، خشن, آن, پناهگاه, ایستگاه.