ارزان مترادف
ارزان مترادف صفت فرم
- cutrate ارزان، کم قیمت، مناسب، متوسط، کاهش، dirt-cheap.
- آسان گردیده unearned، facile، بدون استحقاق.
- جنس بنجل تحتانی الکی tawdry، شام، تقلید، دارای ظاهر زیبا وفریبنده، two-bit.
- مبتذل کم زیرآبی رفتن، سردى اسکوروی, ادبیات.
- مناسب ارزان, اقتصادی, مارکه بون.
- نیش تنگ، متوسط، نزدیک ولخرجى، توأم با غرولند.