اولویت مترادف
اولویت مترادف اسم فرم
- امتیاز اولویت، استفاده، preeminence اسارت،، ارشد، برتری، حق، اهرم، کشش، نفوذ.
- انتخاب، انتخاب، انتخاب، گزینه، جایگزین، اولویت، لذت، رای.
- جانبدارى طرفداری تعصب، تعصب، اولویت، استعداد، رجحان، شیب، partisanship.
- مقدم, antecedence, previousness, preexistence, anteriority.