ایجاد مترادف
ایجاد مترادف فعل فرم
- اثبات اثبات تایید، نشان دادن، تایید، تصدیق.
- حل و فصل، تعمیر، امن، entrench، زمین، ریشه، پروتز، ensconce، تحکیم، نصب، در بر داشت، راه اندازی، موسسه، سازماندهی، ایجاد، محل، تصویب، مقدر، تصویب دهند، فرمان.
- سرچشمه را علت، ابریشم، تشکیل، تولید، procreate.
- طراحی مد، تصور، فرم، اختراع کشف، تکامل، خواب، سکه، تدبیر، تخم، contrive، قالب، شکل، ساخت، ساخت.