بازیابی مترادف
بازیابی مترادف اسم فرم
- توانبخشی، ترمیم، دواير اعاده اعاده تجهیزات بازیابی وماسه، شفا، احیاء، بازیابی، رستگاری, بهبود, احیای, تجديد حياط، دوباره جوان سازی.
بازیابی مترادف فعل فرم
- به یاد داشته باشید.
- درمان را برای اصلاح، درست، بازیابی، تعمیر، را خوب، برآورده، کفاره دادن، سمت راست قرار داده، جبران.
- دوباره به عقب بر گردیم، repossess، ransom, بازیابی از گرو در اوردن، اصلاح، نجات، جبران.
- دوباره جبران، بازیابی، اصلاح، بازیابی repossess، پیروزی، برای جبران، ببرند، از گرو در اوردن.
- گرفتن خوب، نیروی تازه یافتن تجمع بهتر، درمان، ترمیم، زنده ماندن، اطراف، اصلا، گرفتن بیش از، دوره نقاهت را گذراندن.