بی امان مترادف
بی امان مترادف صفت فرم
- adamant.
- pitiless، obdurate، استونی، unfeeling، سرد، بی رحمانه، ظالم، adamant، hardhearted، رهبری، بی رحم، غیر انسانی، غیر انسانی، شدید، تلافی.
- هنگامِ, مداوم, ابدی, بدون وقفه مداوم، خیره سر سخت، حضور۷۰ تن، undeviating، مصمم، عدم، unfaltering، پیوسته، پی در پی، کاهشی.