تسلیم مترادف


تسلیم مترادف اسم فرم

  • انطباق ولايتى، اطاعت، تمكين، انقیاد dutifulness، وابستگی، complaisance، docility، تواضع، استعفای، انفعال.
  • تسلیم کاپیتولاسیون، subservience، انقیاد انقياد، مطیع، رها، اسارت، thralldom، بردگی، اسارت.
  • کاپیتولاسیون تسلیم بازده، واگذاری، cession، رها، ولايتى، استعفای، تطابق، نفی، انتشار، خروج، forsaking.
  • کلبه، کلبه، کابین، gatehouse.

تسلیم مترادف صفت فرم

  • مطیع مطیع بازده، acquiescent، سازگار، کنترل، حوصله، آرام، خفیف،، استعفا منفعل و unassertive و deferential، فروتن.

تسلیم مترادف فعل فرم

  • ارائه عملکرد، راه، مطابق اقدام، تسلیم، به تسلیم، اطاعت، استعفا، تسلیم، تسلیم، تسلیم، ناگزیر،، زیر، سقوط، همانگونه.
  • ارسال کنید.
  • تاخیر به تعویق می اندازند، رفتي، جدول، قفسه خانه کبوتران، تأخیر، غرفه، تعلیق، موکول، بدفع الو قت گذراندن، temporize.
  • خانه پناه پناه، محافظت، سه ماهه، مسکن، قرار داده تا.
  • رضایت موافقم، مطابق رضایت دادن، موافق، اقدام، ارائه، عملکرد، بازپس، مطابقت، اعطای، ناگزیر،، تسلیم.
  • عملکرد تسلیم ناگزیر،، ارسال، مخدوم، ترک، تسلیم، اقدام، استعفا، رها، پین مفصل گردنده، ترک، چشم پوشیدن.
  • محل انتقادات و پیشنهادات، فایل مشورت، سرمایه گذاری، کندن، در حال حاضر، سبب، vouchsafe.
  • می میرند.
تسلیم لینک های مترادف: ارسال کنید,

تسلیم مترادف،