دانه مترادف


دانه مترادف اسم فرم

  • اسپرم، اسپرم، اسپرم، spermatocyte.
  • اوول تخمک، تخم مرغ، تخم مرغ همراه گامت، جنین، اجازه دهید دانه، نهال، اسپور.
  • بافت و الگوی, سطح, چرت زدن.
  • دانه، هسته, غلات, ذرت, caryopsis.
  • منبع منشاء هسته، ریشه، بهار، عنصر، گهواره، ماتریس، سرچشمه، اساس، آغاز، بنیاد، شروع، قلم.
  • گلوله ذرات ذره، اره، کرم، قطعه، مرسل، نقطه، هر چیز کوچک.

دانه مترادف فعل فرم

  • افشانده شدن.
دانه لینک های مترادف: سطح, چرت زدن, افشانده شدن,