دخترانه مترادف


دخترانه مترادف اسم فرم

  • frill, flounce, furbelow, پیرایش بریده نشده مرز یافت نشد چین و شکن برابر پهلو جمع آوری زینت, چین و چروک.
  • اختلال هیاهو، سردرگمی، بدون هیچ زحمتی, درهم و برهم کردن زحمت، mix-up، snafu، تپش، fluster، discomposure، discomfiture.

دخترانه مترادف فعل فرم

  • تحریک مزاحم رنجانید، ناراحت، تحریک کردن، ساییدگی، gall، گزنه، roil، مغشوش، رنجش، peeve، نق نق زدن، تحریک، exasperate، تشدید.
  • مغشوش مزاحم موج دار شدن، هم بزنید، اونا؟، مشکل، roughen، flurry، rumple، dishevel، tousle، disarrange، درهم و برهم کردن، discompose، muss، مخلوط کردن.
دخترانه لینک های مترادف: چین و چروک,