دردناک مترادف


دردناک مترادف صفت فرم

  • دشوار و سخت و سخت، سخت، دشوار، شدید و طاقت فرسا و پر دردسر، مجبور است.
  • شنیع کیاست شدید، فجيع, وحشتناک, غیر قابل تحمل، ناخالص، قبر، فاحش، flagitious، baneful.
  • غمگین ناراضی sorrowful، ناراحت، سرکوبگر، سنگین، lamentable، غم انگیز، دردناک، اسفناک، baleful.
  • ناراحت کننده تحریک دردناک، مضر، صدمه زدن، ملتهب، حساس، درد، خام، smarting، مناقصه، حاد، شارپ، سلاح سرد، خفقان.
دردناک لینک های مترادف: وحشتناک,

دردناک مترادف،