درنده مترادف


درنده مترادف صفت فرم

  • raptorial تغذیه فاحشهباز گوشت خوار, شکار, ravening.
  • فاحشهباز, غارتگری، plunderous، ravaging، دکترین،, despoiling, piratical, thieving، larcenous.
درنده لینک های مترادف: شکار, فاحشهباز,