در حال باطل کردن مترادف


در حال باطل کردن مترادف اسم فرم

  • تخریب خراب کردن رسوایی، سقوط، ضربه، رنج، پاییز، misadventure، mischance، شکست، شکست، فاجعه، comeuppance.
در حال باطل کردن لینک های مترادف:

در حال باطل کردن مترادف،