دستگاه پرس مترادف


دستگاه پرس مترادف فعل فرم

  • مثله می سردرگم خراب، شکستن، سر و صدا، متلاشی شدن، شکستن، له، صاف، مطبوعات، lacerate، ضرب و جرح، تخریب، خراب، مارس، از بین بردن.
دستگاه پرس لینک های مترادف: