دوباره بجای اول برگشتن مترادف
دوباره بجای اول برگشتن مترادف اسم فرم
- بحال خود برگشتن بازیابی، باز گشت، گزاف گویی، ضربه گلوله کمانه دار زدن، واکنش، بازگشت، اکو.
دوباره بجای اول برگشتن مترادف فعل فرم
- بازیابی جبران، تجمع، جوشیدن به گزاف گویی، گلوله کمانه دار زدن، بهار بازگشت، بازگشت، بهبود.