دور افتاده مترادف


دور افتاده مترادف صفت فرم

  • محیطی، دور دست و حومه، exurban، روستایی از راه دور، بیرونی، جنگلهای دورافتاده، دور، استانی، بیرونی.
دور افتاده لینک های مترادف: