دوست داشتن مترادف


دوست داشتن مترادف اسم فرم

  • طعم بو، طعم، تنگ، بوی عطر, عطر، بوی.
  • هاله کیفیت هوا، پیشنهاد، جوهر، redolence، نشانه، طبیعت.

دوست داشتن مترادف فعل فرم

  • طعم بو، با صدا غذا خوردن، reek، betoken نشان می دهد، نشان می دهد، شبیه.
  • لذت بردن از لذت بردن از فانتزی، مانند، قدردانی، لذت در، ارزش، گرامی، تحسین.
دوست داشتن لینک های مترادف: