دچار وسوسه کردن مترادف


دچار وسوسه کردن مترادف فعل فرم

  • فریب جلب سرب، از راه بدر کردن، جذب، دعوت، اسیر، به درخواست تجدید نظر، inveigle، طعمه، فتنه، bewitch، magnetize، قرعه کشی، افسون.
دچار وسوسه کردن لینک های مترادف: