رخنه کردن مترادف


رخنه کردن مترادف فعل فرم

  • به نور ظهور ظاهر می شود، بوجود می آیند، مورد آمده، رخ می دهد، اتفاق می افتد، تکامل، برگزار، eventuate، آمدن به تصویب.
رخنه کردن لینک های مترادف: