رعد و برق مترادف


رعد و برق مترادف صفت فرم

  • darting سریع سریع سریع، ناگهانی، سریع، فوری، فلش، آنی، مواد منفجره، برقی،.

رعد و برق مترادف فعل فرم

  • غرش fulminate، bluster، growl پوست، رونق، clamor، فریاد، سر و صدا، رول، resound، تصادف، کرک، طنین انداز.
رعد و برق لینک های مترادف:

رعد و برق مترادف،