رفت و برگشت مترادف
رفت و برگشت مترادف اسم فرم
- سکته مغزی حرکت جنبش، حرکت، عبور.
- طول میزان کشش، دهانه، رسیدن، اندازه گیری، محدوده، فاصله، منطقه، محدوده، قطب نما.
رفت و برگشت مترادف فعل فرم
- قلم مو جارو تمیز، مرتب کردن.
- چراندن قلم مو، لمس، نگاه، خامه ای تصویب بیش از، سر خوردن.