روز مترادف
روز مترادف اسم فرم
- دوره سن, مرحله, زمان, عصر نقطه، سال، نسل، طول عمر.
روز مترادف صفت فرم
- اخیر فعلی آخرین جدید, neoteric, حال حاضر, حاکم, دقیقه, معاصر, اواخر, مدرن.
- مد جدید, شیک, آوانگارد صدرى، فعلی، مدرن، دقیقه, حال حاضر, جدیدترین, در, معاصر, مرسوم، مد روز.
- مدرن معاصر، فعلی اخیر، به روز، حاضر، پیشرفته، رمان جدید اواخر، صدرى.
روز مترادف فعل فرم
- محکوم محکوم ممنوع، interdict، گوشزد می سازد، تبعید، ممنوعیت، نوار، exile، تحریم، embargo، شرايط دشوار بانوان ايران، حذف، ناکرده، excommunicate.